وَمَا یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الألْبَابِ...

هُــرمان به معنی هوش و ذکاوت

اوصاف سلبی خداوند

در مباحث قبل بعد از ورود به مباحث خداشناسی و اثبات وجود خداوند، نشان دادیم که صفت کمال مطلق برای خداوند، یک کلید است برای اثبات سایر صفات خداوند. اما آیا می توان تمام صفات خداوند را با این صفت اثبات کرد؟ منظور از صفات سلبی خداوند چیست؟ آیا اثبات صفات خداوند می تواند بع اثبات یگانگی او منتج شود؟

تقع می رود بعد از خواندن این متن بتوانید به این سوالات پاسخ دهید:


بنام خدا

سلام!

اول از هر چیز حلول ماه مبارک ربیع الاول به همه اهالی وبلاگ تبریک میگم...

چند روزی دنبال یه موضوع بودم برای قسمت بعدی راه زندگی تا اینکه

به نام خدا
سلام!
خیلی دوست داشتم یه طرح به مناسبت 9 دی کار می کردم برای تقدیم به همه علمدارای امام خامنه ای و همچنین یکی برای ایام حزن انگیز این روز ها، همون طور که دوست داشتم یکی به مناسبت سال نو میلادی بزنم برای تقدیم به هم وطن های ارمنی، اما...
با تمام شرمندگی امروز یه خاطره براتون نقل می کنم تا یه جور لااقل خودم رو راضی کرده باشم، داستان جالبی هست  حتما بخونیدش...


طرح نوشت:


یک سال دیگر از زندگی گواهان کربلای 4 در بهشت گذشت و ما هم یک سال دیگر از گدازمان در آتش نفسانیات! کاش دستی برآرند و احوال خراب آلودمان را تسکینی باشند...

 

با سلام به همه دوستان

طبق وعده ای که داده بودم لازم می بینم که در مورد حکم و فتوا و تفاوت این دوتا یه کم بیشتر صحبت کنیم.

 

* تعریف حکم حکومتی

علامه طباطبایی در تبیین احکام حکومتی می گوید: احکام حکومتى تصمیماتى است که ولى امر در سایه قوانین شریعت و رعایت موافقت آنها به حسب مصلحت زمان اتخاذ مى کند و طبق آنها مقرراتى وضع نموده و به اجرا در مى‏آورد،


«قَالَ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ (ع) مَنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَاعِظٌ مِنْ قَلْبِهِ وَ زَاجِرٌ مِنْ نَفْسِهِ وَ لَمْیَکُنْ لَهُ قَرِینٌ مُرْشِدٌ اسْتَمْکَنَ عَدُوَّهُ مِنْ عُنُقِه»


امام صادق (ع) فرمودند: هرکس از قلب خود واعضی و از درونِ خود یک منع‌کننده‌اى نداشته باشد و همراهی که او را ارشاد کند برایش نباشد دشمنش بر گردنش سوار می شود.

خداشناسی

بعد از بحث هایی مختصر در مورد مبانی معارف دینی مان حال وقت آن رسیده است که به مسئله خداشناسی بپردازیم و امکان اثبات وجود خداوند را با عقل بررسی کنیم . از این راه است که می توانیم ادعا کنیم دینی داریم که کاملا مبتنی بر عقل و منطق است و به همین دلیل جهان شمول است و قابل استفاده برای تمامی عصرها.

امکان تغییر و تحول در معارف دین

در بحث قبل امکان تغییر در دین را بررسی کردیم و نتیجه گرفتیم که تغییر در بخش هایی از دین نه تنها ممکن بلکه واقع است. پس از آن هم برخی از مهمترین تغییراتی را که در دین وجود دارد مرور کردیم.

در این مطلب به مسئله تغییر و تحول در خود معارف دین می پردازیم و بررسی می کنیم که آیا شناخت ها و معرفت های ما درباره دین دچار تغییر و تحول می شود یا نه؟

برای یافتن پاسخ پرسش فوق در ابتدا می بایست واژه های «تغییر» و «تحول» را تعریف کرده و معانی اصطلاحی و لغوی آنها را مشخص کنیم. بعد از آن نیز امکان هر یک را بررسی کنیم.

 

امکان تغییر در دین

ما انسان ها به حکم انسان بودنمان نیازهایی داریم، در انواع و اقسام مختلف و در درجات متعدد. همان طور که همه ما نیز می دانیم این نیاز ها و به طور کلی همه نیازهای بشر در طول زمان و همیشه درحال تغییر و دگرگونی هستند.

حال سوال  این است که دین ما که ادعای پاسخگویی به همه نیازهای بشر را دارد و ادعا می کند که برای همه ابعاد زندگی ما برنامه ای ارائه کرده است، آیا همراه با نیازها دچار تغییر و تحول می شود یا ثابت است و هیچ گونه تغییر و تحولی در آن رخ نمیدهد؟

خلاصه کلام اینکه آیا تغییر در دین ممکن است یا نه؟

اگر تغییر امکان دارد در چه بخش هایی ممکن است رخ دهد؟

اگر تغییر امکان ندارد حکم حکوتی دیگر چه صیغه ای است؟

تذکر: اگر شیرینی مطالب قبلی این سلسله مباحث را با عمق وجود خویش درک نکرده اید به خاطر این است که خوب با سوال درگیر نشده اید و وقتی هنوز کاملا تشنه نیستید به سراغ جواب رفته اید. حال می توانید مخالف دفعات قبل عمل کنید و نتیجه آن را نیز امتحان کنید.