هدف وفای سگ بود نه صدای سگ...
به نام خدا
سلام!
بحثش خیلی هم جدید نیست اما یه سری مسائل پیش اومد و یه حرفایی زده شد که باعث شد برای نوشتن این پست به فکر فرو برم، اما قبل از هرچیز باید مسئله رو پایه ای بررسی کنیم.به جمله تیتر دقت کنید. با این جمله خیلی کار داریم.این پست مروری است در بضاعت این وب در باب به کار بردن واژه سگ در اشعار مداحی.
مسئله اول:
به این بیت ها دقت کنید:
منم سگ کوی حسین دیوانه ی روی حسین / کشته مرا کشته مرا تیغ دو ابروی حسین
یه روزی میاد آقا جون که منم سگ تو باشم / چشامو موقع مرگم زیر پات گذاشته باشم
الهی در همه عمر سگ خونت بمونم / اسیر و سر سپرده فقط از تو بخونم
شدم سگ ابالفضل ببینید ایهاالناس / قلاده ام روبستن کنارکف العباس
و این شعر:
شاها چه تو را سگى بباید/گر من بُوَم آن سگ تو شاید/هستم سگکى ز حبس جسته/بر شاخ گل هوات بسته/از مدح تو با قلاده زر/زنجیر وفا به حلقم اندر/خود را به خودى کشیده از جل/پیش تو کشیده از سر ذل/خود را به قبول رایگانت/بستم به طویله سگانت/افکن نظرى بر این سگ خویش/سنگم مزن و مرانم از پیش
در اشعاری منسوب به برخی عرفا نظیر این دست الفاظ رو می بینیم. حتی به طور عامی تر توی داستان رسول ترک نمود داره.اما آیا واقعا میشه استفاده از لفظ سگ در زمان گذشته رو با الان مقایسه کرد؟آیا میشه شرایط الان دستگاه سیدالشهدا رو با شرایط گذشته مقایسه کرد؟اصلا همه این ها به کنار آیا ما می تونیم در سایه وفاداری به ارباب و توجیه این اصطلاح به این وسیله دست به هر صدایی و هر فعلی تو هیئت بزنیم؟
کمی دقیق تر بشیم. سبک شعر معروف "به من میگن سگ حسین" از مرحوم ذاکر مستمعین رو بعد از مدت ها با این لفظ آشنا کرد. لفظی که علی رغم آن که درجه بالایی از عشق بازی با ارباب بود و دلالت بر وفاداری نوکر بر حضرت سید الشهدا بود جنجال و بحث زیادی رو تو محافل داخلی و خارجی به راه انداخت.در همین باب بود که چند سال بعد مرحوم ذاکر شروع به رفع ابهام از این مسئله کرد و طی سخنرانی یه سری مسائل رو برای من و شمای مستمع باز کرد با این مضمون که:" آقا من میگم سگ سیدالشهدا ام نه این که یه چهار پا شدم. میگن علی اسد الله. یعنی علی شیر خدا.[همون طور که منظورمون از علی اسد الله شجاعت شیر هستش نه ذات حیوان و چهارپا. منظور از لفظ سگ وفاداری سگ هستش نه چیز دیگه ] توجیهی که در جای خودش واقعا مناسب بود.اما یه سوال به وجود اومد، آیا اگه واقعا منظور وفاداری سگ هستش پس این همه افعال و حرکات اضافه که کم کم وارد هیئت شد چی بود؟ مگه نه این که به قول خود مرحوم ذاکر مقصد وفای سگ بود و صدای سگ نبود؟پس این همه افعال که با نام عشق بازی وارد این دستگاه شد چی بود؟ سینه زنی همراه با عو عو و قلاده بستن و خیلی کار های دیگه..!
مسئله دوم:
اینکه آیا راسته که میگیم مولا و ارباب ما حسینه یا شوخی می کنیم؟! راسته که خودمون رو نوکر امام حسین میدونیم یا نه؟ اگر جواب مثبت باشه پس در این بین یه قاعده وجود داره و اون اینه که بنده خودش و تمام متعلقاتش مال مولاشه، یعنی حتی نام خودش رو هم حق نداره انتخاب کنه... بنده ای که مشتی چیز هماهش بیاره و بگه اینارم به خودم میگم و اینا هم باید داشته باشم، این بازی در آورده!!! بنده باید حتی اسم خودشم از مولاش سوال کنه... بگه من اسم خودم رو چی بذارم؟ بگه من چیِ تو ام؟ ارباب باید بگه تو چی هستی و اسمت چیه نه نوکر... حالا اگه به آقا امام حسین بگیم ما چی هستیم آقا میگه چی؟ نکنه توقع داری بگه سگ؟! آقا میگه نه نگو اونوقت ما میگیم نه؟! حالا به نظر شما ما باید کاری کنیم که اون ملعون وهابی بگه برای من مکاشفه پیش اومد و همه شیعیان رو در حالی که عو عو میکردن و چهرشون مثل سگ بود دیدم؟! رفقا مگه نه این که باید خودمون هم حواسمون باشه که دست دشمن کور دل بهانه ندیم؟ پس واقع داره چه اتفاقی می افته؟
" خب، اگر بنا شد نیتِ خدائى باشد، پس باید شما نگاه کنید ببینید کدام بیان، ذکر کدام منقبت، بیان کدام فضیلت، مخاطب شما را هدایت میکند؛ این آن نکتهاى است که من در طول این سالهاى متمادى - شاید بیست و چند سال است که ما مثل امروزى، این نشست را با مداحان و بلبلان غزلخوان این بوستان داریم - همیشه تکرار کردم. ببینید چه بخوانید، چه بگوئید، مستمع شما میشود متنوّر به نور فاطمهى زهرا (سلام الله علیها). یک چیزهائى هست که گفتن آنها هیچ گشایشى و هیچ فتوحى در ذهن شنوندهى شما به وجود نمىآورد، هیچ بهجتى در جان مستمع شما به وجود نمىآورد؛ اینها را نگوئید. آن چیزهائى را بگوئید که دلها را نرم میکند، خاشع میکند، به پیروى از فاطمهى زهرا (سلام الله علیها) راغب میکند. آن چیزهائى را بگوئید که میتواند مستمع شما را به پیمودن راهى که آن بزرگوار رفت، تشجیع کند، تشویق کند. اینها فکر لازم دارد، آموزش لازم دارد؛ کار، آسان نیست."
مقام معظم رهبری
پانوشت:
عجیب نیست صادق آل محمد علیهم السلام تو را نافذ در بصیرت خوانده است... عجیب نیست کمر ارباب خم شد با شهادت تو...
عجیب است که کسانی که زیبایی ظاهر تو را ندیده اند از زیبایی باطن تو چشم پوشیده و تمام تمرکز خود را بر چشم و ابروی تو قرار داده اند...- ۹۲/۰۸/۱۶