امر به معروف و نهی از منکر
وقتی این کلمه به گوش هرکدوم از ما میرسه و به ما میگن به این واجب فراموش شده الهی عمل کنید چه مصداقی برا این منکر تو ذهن ما میاد که بخوایم از اون نهی کنیم؟
من مطمئنم اول از همه زنهای بد حجاب میاد تو ذهنمون و فکرمون درگیر این میشه که:
اگه یه خانم بدحجاب دیدیم چه جوری بهش تذکر بدیم؟
اگه با صحبت باهاشون به گناه بیفتیم چی؟
اصلا شاید طرف مسیحی باشه و حجاب براش واجب نباشه.
بابا مگه این بدحجابا تو این دوره و زمونه کم هستن که من بخوام به همشون تذکر بدم؟
نهایتش اینه که جلوی من ظاهرش رو درست میکنه و پشت سرم دوباره بدتر از حالت قبلی میشه.
اصلا مگه یکی از شرایط امر به معروف و نهی از منکر احتمال تاثیر گذاری نیست؟ خب حرف من تنها چه تاثیر میتونه داشته باشه؟
بابا اصلا مگه من بیکارم که بیفتم دنبال زنها و هی بهشون تذکر بدم؟
بابا ولمون کن تورو خدا، ما همین نماز و روزه مون رو سفت بچسبیم اون واسه قدم های بعدیه و ... و هیچ اتفاقی نمی افته. وضعیت همونه و فقط ما یه دلیل خوب واسه جیگر کردن خودمون جور کردیم و با وجدان راحت به زندگیمون ادامه میدیم ...
من میخوام این داستان رو از ریشه نقد کنم. با احترام به تمامی خانم های بدحجاب گرامی که البته باید بدونند که کارشون منکر هست و باید ترک کنند، من میخوام بگم توی این دوره و زمونه، مگه منکر قابل تذکر دیگه ای نیست؟
یکی از اون چندین منکری که باید تذکر داده بشه و منظور من از این حرفها هست مسئله اسرافه. الان میدونم که همتون خیلی راحت از کنار این کلمه رد میشید. شاید هم حق دارید، بعضی کلمه ها اینقدر کلیشه شدند که هیچ وقت مرکب اون بار معنایی گسترده ای که دارند نیستند.
چند لحظه بیاید به یه زندگی فکر کنیم که اگه کسی چیزایی بیش از اندازه لازمش بخواد دور بریزه یا بد استفاده کنه، یکی کنار دستش خیلی محترمانه و البته با عتاب بهش بگه که «آقا، نکن! این کاری که تو داری میکنی کار اشتباهی هست. چرا انجام میدی؟» فقط اینو بگه و بره. خودت رو جای اون اسراف کار بذار ببین این حرف اون آقا تاثیری داره یا نه. که البته حتما اثر داره.
این نونی رو که تو داری دور میریزی کلی هزینه کشاورز و ماشین آلات و آب و واردات گندم و آسیاب و خمیر و نانوا و ... صرف اون نشده تا تو با راحتی تموم بذاریش تو سطل آشغال! حالا اون فقط بحث نون بود. تو زندگی ما بگردید ببینید از این مدل چندتا هست؟ الی ماشا الله...
حساب دودوتا چهارتاست. تو خیلی از کارها ما با زیاده روی ها و اسرافمون دولت رو مجبور به واردات انواع و اقسام اجناس میکنیم و عملا طناب بندگی وابستگی کشورهای دیگه رو میندازیم گردن خودمون. قبول دارم که تو خیلی از دستگاه های دولتی هم داره اسراف میشه ولی به عقیده من این جهاد مبازه با اسراف باید از خودمون و خونه هامون شروع بشه. وقتی ما همه مون به اندازه مصرف کردیم، اون وقت اگه تو یه اداره دولتی ببینیم داره تو بیت المال اسراف میشه، خب با جدیت میریم به مسئول اون سازمان تذکر میدیم. شما خودت رو جای اون مسئول بذار، اگه یه نفر، پنج نفر، ده نفر بیان و با ناراحتی و بدون تعارف، تذکر بدن که آقا، چرا شما این کار اشتباه رو انجام میدی،چیکار می کنی؟ حداقل از ترس کنارگذاشته شدن از مدیریت هم که شده رویه خودت رو عوض می کنی. این از اون جاهایی هست که حب ریاست باعث خیر میشه!!!
ولی مشکل ما اینه که زبونمون واسه انتقاد و بدگویی تا دلتون بخواد بازه ولی برا تذکرایی که مطمئنا به بهتر شدن وضع هممون کمک می کنه، لکنت میگیره. همیشه این جور مواقع یاد این جمله میفتم که:
پانوشت:
خیلی ها هستند که از تاریکی انتقاد میکنند ولی کمتر کسی پیدا میشه که بلند بشه و یه شمع روشن کنه...
- ۹۲/۰۷/۲۷